شهرآرانیوز، ایران در طول چهار دهه گذشته میزبانی مهربان برای جمعیتی قابلتوجه از مهاجران افغانستانی بوده است. ایرانیها در طول این چهار دهه سفره خود را هرچند که در سختی تحریم و جنگ بودند، با میهمان همزبانشان تقسیم کردند و مهاجران افغانستانی هم تلاش کردند، میهمانی مفید برای صاحبخانه باشند. زبان، تاریخ، فرهنگ و دهها اشتراک دیگر میان دو کشور ایران و افغانستان باعث شده که تعامل جامعه میزبان و میهمان به الگویی برای دیگر کشورها تبدیل شود. هرچند سازمان ملل و جامعه جهانی در طول این سالها مدام از پرداخت کمک به منظور حمایت از مهاجران افغانستانی ساکن ایران خبر دادهاند، اما این کمک مالی آنقدر اندک بوده که حتی بخشی کوچک از هزینههای بزرگ ایران برای مهاجران را جبران نکرده است. در طول چهار سال گذشته و پس از بازگشت دوباره طالبان به قدرت در افغانستان، جمعیتی تازه به مهاجران افغانستانی ساکن ایران اضافه شد که بخش زیادی از آنها غیرقانونی هستند و وزارت کشور در تلاش است تا تاریخ ۱۵ تیرماه ۱۴۰۴ آن دسته از مهاجرانی را که دارای برگه سرشماری هستند، به کشورشان بازگرداند. از سوی دیگر عبارتی به نام «مهاجرستیزی» در جامعه باب شده و هرازچندگاهی وایرالشدن یک ویدئو در فضای مجازی با همین محور باعث واکنشهایی متفاوت به چرایی ادامه حضور مهاجران افغانستانی در ایران میشود.
در گفتوگو با حسین کمیلی، جامعه شناس و فعال فرهنگی، درباره لزوم اجرای طرح ساماندهی مهاجران افغانستانی غیرمجاز و شرایط مبهم مهاجران قانونی به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
در سالهای اخیر ما بهیکباره تجربهای پرحجم از مهاجرت را به لحاظ کمّی داشتیم. این موضوع تبعاتی برای ما به همراه داشت که امری طبیعی است و هر جامعهای شاید اگر یکدهم آن را تجربه کند، احتمالاً با تبعات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن روبهرو خواهد شد. این تبعات منجر به نارضایتیهایی میشود و این قابلانکار نیست.
شما فرض کنید که بهیکباره جمعیت ۱۰۰ هزار نفری یا ۲۰۰ هزار نفری در یک محله خاص متقاضی مسکن و سایر چیزهایی که انسان در زندگی روزمره به آن نیاز دارد، میشود؛ این تبعاتی دارد. نتیجه این میشود که شما در آنجا آشفتگیهایی خواهید داشت. مثلاً اجاره مسکن افزایش مییابد، شما شاهد شلوغیهایی در صف نانوایی خواهید بود و مواردی دیگر و در هر جایی شلوغیهای نامتعارفی را که تجربه نمیکردید، میبینید. این منجر به یکسری نارضایتیهایی میشود که به نظر من اجتنابناپذیر بوده، به هر حال کشور همسایه دچار یک جنگی شده و تغییر سیاسی در آنجا اتفاق افتاده که عدهای احساس کردهاند جانشان در خطر است و نمیتوانند به هر دلیلی در آنجا به زندگی ادامه دهند، به همین دلیل به کشور همسایه خود پناه آوردهاند.
میخواهم بگویم اصل اینکه (حضور مهاجران غیرقانونی) یکسری نارضایتیهایی در فضای اجتماعی ایران درست کرده _ به خصوص در محلات خاص و نه در همه کشور _ محسوس است و نمیشود آن را انکار کرد؛ سؤال این است که مواجهه صحیح با این موضوع چگونه است؟
به نظر من یک مقداری از آن باز میگردد به قبل از این ماجرا، یعنی اساساً مواجهه ما با حوزه مهاجرین و مهاجرت، به خصوص مهاجرین افغانستانی در ایران، مواجههای حسابشده و پخته نبوده است. نشانه آن این است که بالاخره نسل سوم و چهارم که ۴۰ یا ۵۰ سال است در ایران هستند، همچنان بلاتکلیفاند. آن مهاجری که در سه سال اخیر آمده به کشور خود باز میگردد و مشکلی برای او ایجاد نمیشود، اما مهاجری که نزدیک به ۴۰ سال است در ایران است، جایی برای بازگشت ندارد و در اینجا با او به عنوان یک آدم موقت برخورد میشود؛ در اختیارات، در حقوق، در همه چیز به عنوان یک آدم موقت است. اینگونه نمیشود. من میخواهم بگویم که مواجهه موقتی با پدیده مهاجرت و سیاستگذاری مهاجرت در ایران باعث شده که عملاً ما یک ساماندهی درستی در قبال هیچ کدام از مهاجران نداشته باشیم.
اگر بخواهیم درخصوص خود این بازگشت صحبت کنیم، چیزی که دولت جمهوری اسلامی مدعی است این است که ما مواظبت لازم را کردهایم و کسانی که طبق تعریف باید جزو پناهندگان به حساب میآمدند _ یعنی مثلاً جانشان در خطر بوده، یا ناامنیهای دیگری بر اثر بازگشت آنها اتفاق میافتد _ شناسایی شدهاند و برایشان اقامت ایجاد شده است. آمارها ادعا میکنند حدود ۳۰۰ هزار نفر تا ۶۰۰ هزار نفر اقامت دریافت کردهاند. ولی در مورد این افرادی که سرشماری دارند و به هر دلیلی شامل آن تعاریف نمیشوند، اقامت به آنها داده نمیشود. تصمیم جمهوری اسلامی فعلاً این است که آنها باید بازگردند. هیچکس بر سر اینکه مهاجران غیرقانونی باید ساماندهی شوند و به کشور خود بازگردند، اختلاف ندارد. راجع به اینها هم معمولاً افراد بالاخره به اصل تصمیم احترام میگذارند، ولی معتقدند که نحوه مدیریت کار باید به اندازه کافی فکرشده باشد.
عزیزانی که برگه سرشماری دارند و تا زمانی که برگه سرشماری داشتهاند، قانونی بودهاند. از ابتدا ذکر شده که این موقت است و هر زمانی که دولت جمهوری اسلامی تصمیم بگیرد، باید برگردند. توقع میرود که به اندازه کافی پیشبینیهای لازم برای اینکه آنها بدون مشکل یا با حداقل مشکل به کشورشان بازگردند، انجام شده باشد، مثل توافقات دیپلماتیک با کشور مبدأ.
اما به نظر میرسد که این موضوع به قدر کافی با دقت و حساسیت پیشبینی نشده است و در این باره شتابزدگی وجود داشته است. همچنین گزارشهایی وجود دارد که با برخی افراد برخورد محترمانه و مطابق با شأن و کرامت انسانی نشده و جای شکایت دارد. ما اگر میخواهیم کسی را بازگردانیم باید کاری کنیم که با خاطره خوش از ایران بازگردد و خاطره خوبی از ایران در ذهن او باقی بماند.
من فکر میکنم که در مجموع، مهاجرین بهخصوص قدیمیها، با اینکه تصمیمات حوزه مهاجران یک سامان و ثباتی پیدا کند، موافق هستند و اگر بازگرداندن دارندگان برگه سرشماری به این معنی باشد که آنها با ثبات در سیاستها مواجه میشوند، به نظرم همه با آن موافق هستند. ولی چون نشانههای خوبی در این باره دیده نمیشود به نظر میرسد که مواجه با مهاجران قانونی مثل گذشته است و این نگرانکننده است.
در رابطه با مهاجران، چه در لایحه سازمان ملی مهاجرت که مربوط به برنامه هفتم است و چه در مصاحبههایی که آقایان انجام میدهند و به دلیل اینکه مکتوبه دیگری نیست که آدم بتواند برمبنای آن شفاف حرف بزند و از سیاستها و راهبردهای کشور در این باره آگاه شود، به نظر میرسد که نگاه به مهاجران نگاه ظرفیتمحور نیست، بلکه نگاهی موقتی و اقتصادی است. به نظر من این مصداق فرصتکشی است.
وقتی افرادی را که میتوانند، تبدیل به نیرویی فعال و کنشگر شوند و چندین برابر ظرفیت امروز در جامعه مسئولیت برعهده بگیرند و نقش ایفا کنند، اما نیمبند و بلاتکلیف هستند و امکان برنامهریزی در بلندمدت را ندارند، این نیز فرصتسوزی است. ما دوست داشتیم در کنار اینکه (مهاجران افغانستانی را) ساماندهی میکنند و ادعایشان این است که منابع ما جوابگو نیست، عیب ندارد این تصمیم محترم؛ اما لااقل خوب بود که نشانههایی برای ظرفیتسازی (مهاجران) میدیدیم که متأسفانه اینطور نیست.
ما نباید فراموش کنیم که رفتارهایی که از آنها با عنوان مهاجرستیزی یاد میشود، عمومیت ندارد، حتی پژوهشهایی که در این باره انجام شده است نشان میدهد که اکثریت مردم ایران نظرشان این نیست. بالاخره ما ۴۰ سال تجربه میزبانی داریم. در نتیجه باید ببینیم این واکنشهای محدودی که دارد بعضی جاها سر میزند، ریشه در کجا دارد؟ این خشونت کلامی که در فضای مجازی دیده میشود و در فضای حقیقی دارد اتفاق میافتد، نشانه چیست؟ به نظر من این محصول دو سال سرمایهگذاری جریانات داخلی و خارجی روی موضوع مهاجرهراسی است که بهخصوص فضای توییتر و بعد از آن سایر فضاها مثل تلگرام، اینستاگرام و... اتفاق افتاده است. دو سال است که در این رابطه دارد دروغپراکنی، نفرتپراکنی، سیاهنمایی و بزرگنمایی میشود.
۹۹ درصد این حرفها کذب محض یا دروغ مطلق، یا انحرافات و بهاصطلاح بازیهای رسانهای و شیطنتهای جنگ روانی است. پژوهشهایی هم انجام شده که نشان میدهد این پروژه است و یک تزریق مالی سنگین پشت آن است. نکته اصلی این است که این فضای ذهنی مردم ایران را مسموم کرده است و ما امروز داریم میوه این مسمومسازی دو سال اخیر را برداشت میکنیم.
وقتی از مردم ایران پرسیدهاند که شما خودتان تجربه منفی از تعامل با مهاجرین دارید یا نه؟ بالای ۹۰ درصد گفتهاند نه. ولی همین فضای سیاهنمایی و نفرتپراکنی در آن اتفاق افتاده است.
همچنین از مردم سؤال کردهاند که به نظر شما چقدر از مشکلات موجود (در جامعه) به حضور مهاجران افغانستانی باز میگردد؟ حدود ۶۵ تا ۷۰ درصد جواب مثبت دادهاند. این یعنی جریاناتی که به آنها اشاره شد، تأثیر خود را در حد نگرانسازی در بخش عمدهای از جامعه ایران گذاشته است.
ما توقع داشتیم که اداره اتباع که مسئول حوزه مهاجرین است، در این مواقع پاسخگو باشد و خود را مسئول بداند؛ یعنی از حیثیت مهاجرین دفاع کند، نهاینکه فقط بنشیند و نگاه کند.
اگر درباره هر قشر دیگری، هر اقلیت دیگری که یکهزارم مهاجرین در ایران هستند، ۱۰ تا دروغ گفته میشد، اعتراض بسیاری میشد، اما بسیار تحیرآمیز است که اینها سکوت میکنند و پاسخ درستی نمیدهند. باید مقابل این موارد ایستاد. باید درگاهی درست کرد و از رسانه عمومی و رسانه ملی استفاده کرده و شفافیت ایجاد کرد. این بالاخره یک سرمایه اجتماعی است. رابطه دو ملت که همسایه هم هستند و در گذشته یکی بودند، سرمایهای است که قابل مقایسه با سایر سرمایهها نیست.
به نظر من سکوتی که امروز در جامعه وجود دارد، قابلدفاع نیست. چه دستگاههای امنیتی، چه اداره اتباع که سکوتش قابلبخشش نیست و چه دستگاه قضایی سکوتشان بیجا است. در این فضای بزرگنمایی رسانهها و جنگ روانی، این سکوت خوب نیست.
ما دیدیم که در ماههای گذشته به هر کسی که در دفاع از مهاجران سخن گفته، رحم نشده و لگدمالش کردهاند. فضای رسانه باید در این باره یک کاری کند، اگر نمیشود با آنها برخورد قضایی کرد؛ چون (افرادی که مهاجرستیزی را تبلیغ میکنند) همهشان صاحبان اکانت فیک هستند و منافقین دارند از آنها حمایت میکنند. ما باید با استفاده از فضای رسانه که در اختیار ما است جواب مردم را بدهیم، نباید اجازه دهیم که این تبدیل به یک ویروس ذهنی در مردم شود و آنها تصور کنند که اگر برق قطع است، اگر در محله آنها دعوا میشود و اگر نان گران میشود، تقصیر مهاجران است و همه مسائل را بهراحتی به مهاجران ربط دهند.